به گزارش دبیرخانه شورای عالی جهاد سازندگی و به نقل از ایلنا؛ کمبود معلم در آموزش و پرورش بحران تازهای نیست و امسال بیش از سالهای گذشته نمود پیدا کرده است؛ آمارها میگوید هم اکنون حدود ۳۰۰ هزار کمبود معلم در کشور وجود دارد و آزمون استخدامی برگزار شده هم هنوز نتوانسته این کمبود را جبران کند.
البته این آزمون حواشی زیادی داشت؛ از اعلام نتیجه نهایی آزمون آموزگاری در دقیقه ۹۰ یعنی در تاریخ ۳۰ شهریورماه تا بلاتکلیف نگه داشتن بخش قابل توجهی از داوطلبان آزمون استخدامی آموزگاری ابتدایی و استثنایی که حدنصاب علمی آوردهاند، در واقع قبول شدهاند، ولی از منظر گزینش اصلح نیستند و صلاحیت معلمی ندارند!
این افراد باید مجددا گزینش شوند در حالی که با توجه به داشتن نمره قبولی و کسب حدنصاب علمی میتوانستند در این شرایط کمبود معلم به یاری آموزش و پرورش بیایند.
اینکه اخبار کمبود معلم را تنها از این نظر که موجب عقب ماندن دانش آموزان از بودجهبندی درسی میشود نگران کننده بدانیم، لایه سطحی ماجراست، در حالی که کمبود معلم یعنی مواجه دانش آموزان با کلاسی که آموزش دهندهای ندارد، در نتیجه بیانگیزگی عدهای از دانش آموزان از ادامه تحصیل، جدایی مجدد بازماندگان از تحصیل از مدرسه و بازگشت به فضای کار و ترک تحصیل دوباره و… طبیعتا ثمره چنین روندی، تنها دور شدن دستگاه تعلیم و تربیت کشور از همین عدالت آموزشی نصفه و نیمهای است که در تلاش برای تحقق آن هستیم.
هرچه بیشتر به سمت روستا میرویم، کمبود معلم مشهودتر است. اصولا برای اینکه معضل کمبود معلم زیاد مطرح نشود و به چشم نیاید مدارس شهری را از این نظر تامین میکنند و معلمان را ابتدا برای آنها میفرستند، ولی در مناطق روستایی که صدای آن ها کمتر به گوش میرسد خیلی از کلاسهای درس، معلم ندارند.
خیلی از هم روستاییها وقتی میبینند وضعیت تشکیل کلاسها و مدرسه نابسامان است و بچهها مدرسه میروند ولی معلم ندارند، ترجیح میدهند بچههایشان را به مدرسه نفرستند تا لااقل در خانه به مادرشان کمک کنند، قالی ببافند، به دامها رسیدگی کنند یا در کشاورزی همراه پدرشان سر زمین بروند.
به همین راحتی به دلیل نبود معلم سر کلاس، بچههای روستایی بازمانده از تحصیل میشوند و وقتی یک سال دانش آموز مدرسه نرود هم خودش هم خانواده به مدرسه نرفتن او عادت میکنند.