شورای عالی جهاد سازندگی شورایی جدیدالتأسیس، متشکل از مسئولین و رؤسای چندین وزارتخانه و دستگاه حاکمیتی و ۷ عضو حقیقی از صاحبنظران و نمایندگان جریان جهادی کشور است؛ این شورا که عنوان خاطرهانگیز جهاد سازندگی را به همراه دارد در ابتدای دولت سیزدهم باهدف حضور هر چه بیشتر مردم در اداره امور کشور تشکیل شد.
صادق مفرد از جوانان جریان جهادی و مسئول بسیج دانشجویی تهران است او که هماکنون از اعضای حقیقی شورای عالی جهاد سازندگی هست در گفتگو با نشریه “خط” روایتی از تشکیل شورای عالی جهاد داشته و به بیان ظرفیتهای مردمی و جریان جهادی کشور در حل مشکلات امروز جامعه پرداخته است.
بهعنوان مقدمه خوب است نگاهی اجمالی به جریان مردمی شدن در انقلاب اسلامی بی اندازیم دوست داریم روایت شما را از این مسئله بدانیم.
از ابتدای تاریخ اسلام پدیده مردمی شدن امر واضحی بوده است و اهلبیت علیهمالسلام نیز طالب آن بودهاند چراکه برای پیشرفت جامعه چارهای جز مردمی شدن نیست یعنی که از مردمی شدن فاصله گرفته شد کارها خیلی پیشرفت نکردند درواقع هرچقدر هم که دولت توانمندی باشد و منابع خوبی باشد اگر مردم نخواهند پایکار بیایند هیچ اتفاقی رقم نمیخورد این پدیده در اوایل انقلاب بهویژه در حوادثی مانند جنگ و جهاد سازندگی نمود و ظهور پررنگتری داشته است، [یعنی] اینگونه نبود که اول انقلاب: بگویند چون انقلاب شده در خانههایتان، بنشینید حکومت اسلامی خودکارها را انجام میدهد؛ نه میگفتند: اقدام کنید روستاها را آباد، کنید از کشور دفاع کنید.
در یک برههای و در بعضی از دولتها که نگاههای دموکراتیک حاکم، بود میگفتند دخالت مردم باعث بر هم زدن نظم میشود در این سالها که کار جهادی میکردیم زیاد این حرف را از آقایانی که مسئولیتهایی در دولت داشتند میشنیدیم فکر میکردند که مردم میخواهند کار را از دست آنها. بگیرند لذا در این برهه از زمآنهمراهی مردم کاهش پیدا کرد و براثر آن سرمایه اجتماعی نظام نیز کاهش یافت ولی دوباره از یک دورهای بهویژه پس از صدور بیانیه گام دوم موضوع حکمرانی مردمی مجدداً پررنگ شد.
پس در یک جمعبندی میتوان گفت مسئله مرد میسازی یک مسئله جدید و امروزی نیست اما در این روزها پررنگتر شده است چون زمینهاش فراهمتر است؛ یعنی، دولت مجلس و حاکمیت خواهان مردمی شدن هستند درواقع دولتها با قوانین و سیستم سختی که دارند دچار بحران هستند و راه برونرفت از آن نیز این است که کارها را واگذار کنند.
بهمحض اینکه بخشی از کارها برونسپاری شود آن گره باز میشود علاوه بر این اگر باب فعالیت و پیشرفت در کشور باز شود، یک امید نشاط و سرزندگی در کل جامعه ایجاد میرود و حداقل نتیجهاش این است که آنکسی که کاری برای آبادانی کشور انجام داده دیگر نمیآید در اغتشاشات شرکت کند و در لایه عناد نمیایستد چراکه میگوید من با همین وسع کم خودم توانستم کاری انجام دهم، پس میرود کاری برای این کشور انجام داد. درواقع جنبه اجتماعی مردمی سازی پررنگتر از جنبههای اقتصادی و آبادانی آن است. آن چیزی که باید تحقق پیدا کند امید و نشاط است. همچنین باید تبیین شود که این کشور متعلق به خود مردم است و مشکلات آن نیز باید به دست مردم کاهش پیدا کرد و براثر آن سرمایه اجتماعی نظام نیز کاهش یافت ولی دوباره از یک دورهای بهویژه پس از صدور بیانیه گام دوم موضوع حکمرانی مردمی مجدداً پررنگ شد.
پس در یک جمعبندی میتوان گفت مسئله مرد میسازی یک مسئله جدید و امروزی نیست اما در این روزها پررنگتر شده است چون زمینهاش فراهمتر است؛ یعنی، دولت مجلس و حاکمیت خواهان مردمی شدن هستند. درواقع دولتها با قوانین و سیستم سختی که دارند دچار بحران هستند و راه برونرفت از آن نیز این است که کارها را واگذار کنند.
بهمحض اینکه بخشی از کارها برونسپاری شود آن گره بازمی. شود علاوه بر این اگر باب فعالیت و پیشرفت در کشور باز شود، یک امید نشاط و سرزندگی در کل جامعه ایجاد میرود و حداقل نتیجهاش این است که آنکسی که کاری برای آبادانی کشور انجام داده دیگر نمیآید در اغتشاشات شرکت کند و در لایه عناد نمیایستد چراکه میگوید من با همین وسع کم خودم توانستم کاری انجام دهم، پس میرود کاری برای این کشور انجام داد. درواقع جنبه اجتماعی مردمی سازی پررنگتر از جنبههای اقتصادی و آبادانی آن است.
آن چیزی که باید تحقق پیدا کند امید و نشاط است. همچنین باید تبیین شود که این کشور متعلق به خود مردم است و مشکلات آن نیز باید به دست خودشان حل شود امام در تشکیل جهاد سازندگی فرمودند لکن این دیوار شیطانی بزرگ که شکست پشت آن دیوار خرابیهای زیاد هست؛ و ما باید به همت ملت آن خرابیها را ترمیم کنیم ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای سازندگی؛ برای اینکه ترمیم کنیم این خرابیها که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصلشده است.
این دولت را در امر مردمی شدن چگونه ارزیابی میکنید؟ درواقع میخواستیم درباره شورای عالی جهاد سازندگی توضیح دهید آیا فلسفه تشکیل شورای جهاد همین ماجرای مردمی شدن بوده یا علت تشکیل این شورا چیز دیگری است؟
ابتدا باید مقصود از پدیده مردمی شدن دولت توضیح داده شود؛ که درواقع بخشی از آن مشارکت مردم در پیشرفت و آبادانی کشور است به این معنی که کارهایمان را در دولت به مردم بسپاریم و مردم سهم و نقش خود را در اداره امور کشور داشته باشند بخشی [هم] در پایکار آمدن دولتمردان مردمی است که در ابتدای دولت سامانهاش را گذاشتند و سعی کردند این رویه را جلو ببرند تا مردم برای صندلیهای مختلفی که در دولت وجود دارد پیشنهاد دهند نمیخواهم بگویم این اتفاق بهصورت قطعی و کامل محقق شده است اما سعی شد از مردم نظرسنجی صورت نظرسنجی گیرد که چه کسانی در دولت سکاندار شوند. پس در مردمی کردن اینکه حاکمیت هم مرد میشود پررنگ است. پسازاین مقدمه میتوان گفت دو اتفاق در ساختار دولت افتاده است؛ یکی پدیده جهاد سازندگی و دیگری دستیار مردمی سازی دولت.
اقدامات دستیار رئیسجمهور در امر مردمی سازی دولت
در حوزه مردمی سازی دولت تلاش میرود تا مجموعهها و نیروهای، مردمی بهعنوان دستیار به کارگزاران دولتی کمک کنند و کمکم این آمادگی را به دست بیاورند که آن مسئولیت را بر عهده بگیرند درواقع در ابتدای این دولت یک گروه از نیروهای مردمی افرادی بودند که در همین آغاز به کار آمادگی پذیرش مسئولیت را داشتند اما این آمادگی در بخش قابلتوجهی از نیروهای مردمی دیده نمیشد، یعنی آنها با نظامات دولت و فضای آن آشنا. نبودند [لذا] کاری که دستیار مردمی رئیسجمهور انجام میدهد این است که این آدمها را در جایگاههای مختلف تصمیمگیری و تصمیم سازی بنشاند تا آنها بتوانند در آینده در این عرصهها و جایگاهها ایفای نقش کنند. این بخش از کار مردمی شدن دولت در حال پیشروی است و مجموعه ابلاغهای صورت گرفته در این، بخش ابلاغهای محکمی است؛ اما چون هنوز در آغاز، راهیم این کار به بلوغ لازم نرسیده است. درنهایت هم میوه و ماحصل این کار میرود؛ حضور بیشتر نیروهای مردمی و تراز در بدنه دولت درواقع میتوانیم بگوییم که اگر این دولت استمرار داشته، باشد از حالا میتواند دولت دوم خود را با یک بدنه، جوان مردمی و متفاوت بسازد.
از شکلگیری جهاد سازندگی تا ادغام در وزارت جهاد کشاورزی
موضوع دوم موضوع جهاد سازندگی است که قبل از این دولت همسخن از احیای مجدد آن مطرح بود اگر بخواهم روایتی از جهاد سازندگی داشته باشم باید بگویم جهاد سازندگی نهادی بود که در ابتدای انقلاب مردم مزه آن را چشیدند؛ عدهای جمع شدند و به آبادانی کشور کمک کردند همان بدنه به جنگ هم کمک زیادی کرد.
جهاد، بعد از جنگ دچار فراز و نشیبهایی شد؛ مخالفین جهاد میگفتند این پدیده موازی کاری است، پس باید جمعش کنیم! ادغام جهاد سازندگی با جهاد کشاورزی هم بهیکباره اتفاق نیفتاد و بهمرورزمان و اندکاندک صورت گرفت؛ یکبار گفتند جهاد متولی پروژههای خرد شود و پروژههای درشت با وزارتخانهها باشد؛ برقکشی روستاها با جهاد و برقکشی کلان با وزارت نیرو بعد تفکیک بین روستا و شهرکردند؛ گفتند کارهای روستایی با جهاد و شهرها بر عهده وزارتخانهها. دائم تقسیمبندیهای مختلف صورت میگرفت تا ناگهان منجر به دولتی شدن جهاد و ادغام آن و ایجاد وزارت خانهای بهعنوان جهاد کشاورزی شد!
تولد جریان جهادی در کشور
بعد از ادغام جهاد سازندگی مقام معظم رهبری سریع تدبیر کردند و این کار را به بسیج سپردند تا ظرفیت نیروهای مردمی را سرکار بیاورد در آن روزها مسئله اوقات فراغت هم پررنگ بود و دولت مستقر که دولت آقای خاتمی بود داشت برای پر کردن اوقات فراغت تعاملاتی میکرد. آقا فرمودند مگر نمیخواهید اوقات فراغت جوانان پر شود؟ بسیج پایکار بیاید و گروههای جهادی شکل بگیرند این کار هم در پاسخ به جمع شدن جهاد سازندگی بود و هم در پاسخ به مسئله اوقات فراغت و جلوگیری از آمدن اسنادی مثل سند ۲۰۳۰ در حوزه اوقات فراغت این بود که جریان جهادی در کشور پا گرفت جریان جهادی کشور در این سالها از سال ۷۹ تا امروز هم بدنهاش فراگیر شد و هم به بلوغی رسید که میتواند کار گفتمان سازی و تربیت نیرو انجام دهد در کنار اینها در حوزه محرومیتزدایی هم حرف دارد و میتواند بارهای سنگینی را به دوش بکشد.
ماجرای شکلگیری شورای عالی جهاد سازندگی
از یک بازهای به بعد جریان جهادی مدام این را طلب میکرد که دوباره جهاد سازندگی احیا شود؛ آ میگفتند میتوانیم دوباره نهادی داشته باشیم که در کشور مسئولیت داشته باشد و کار کند. این بحث در سال ۹۸ و در دیدار جهادیها با مقام معظم رهبری مطرح شد و ایشان فرمودند: طرح دقیقتر بیاورید چند کارگروه تشکیل شد تا این موضوع کار کنند.
آقای رئیسی هم در آن دورهای که نامزد انتخابات بودند جمعی را جمعکردند و روی شعار دولت کارکردند بحث مردمی بودن این دولت مطرح شد و بهعنوان راهکار ویژه حرف از احیای جهاد سازندگی به میان آمد حرف جدیشآنهم این بود باید دوباره جهاد را توسط دولت احیا کنیم اجازهاش را از آقا بگیریم تا دوباره بستر پایکار آمدن مردم فراهم شود چون اگر این کار را نکنیم ممکن است این کار تنها در حد توصیه باقی بماند. بنده خودم بعد از اولین جلسه شورای عالی جهاد سازندگی آقای رئیسجمهور را کنار کشیدم و با ایشان صحبت کردم و از ایشان پرسیدم که مسئله احیای جهاد با آقا مطرحشده است؟ نظر حضرت آقا روی این موضوع مثبت است؟ ایشآنهم فرآیند کار را، گفتند که در همان اوایل دولت احیای جهاد با آقا مطرحشده و آقا هم موافقت کردهاند بعد آقای رئیسجمهور اعلام کردند که میخواهند این کار را انجام. دهند مخالفتهایی از طرف قدیمیهای جهاد و بچههای جهادی و وزارت جهاد کشاورزی صورت گرفت؛ یعنی هم بخشهایی از دولت مخالف کردند و هم عدهای از بخش عمومی بعدازاین اتفاقات آقای رئیسجمهور یکبار دیگر پیش آقا رفتند و گفتند ما نمیتوانیم «سازمان» جهاد سازندگی را راهاندازی کنیم بلکه باید شورایی تشکیل دهیم که بازیگران این حوزه در آن عضو. باشند لذا شورای عالی جهاد سازندگی را تشکیل، دادند در این، مجموعه همنهادهای متولی و وزارتخانههای مرتبط و هم جمعی از جریان جهادی کشور حضور داشتند؛ یعنی شورایی که پیشازاین بهعنوان شورای عالی روستا و امور خاک خورده بود و در هشت سال گذشته تنها یکبار تشکیل جلسه داده بود، در شورای عالی اداری کشور به شورای عالی جهاد سازندگی ارتقا پیدا کرد و برخی نهادهای حاکمیتی هم به آن اضافه شد.
مردم پایکار مشکلات کشور
در صحبتهایی که با وزرا و شخص رئیسجمهور، داشتیم به این نقطه رسیدیم بروز جهاد سازندگی در کشور باید ابزاری برای پایکار آوردن مردم در حل مسائل کشور باشد، نهفقط محرومیتزدایی از روستاها. مثلاً ما در مسئله آبخیزداری عقبماندگی داریم بخشی از این عقبماندگی میتواند توسط دولت جبران شود و بخش قابلتوجهی هم توسط مردم مردمی هم که میگوییم لزوماً به معنی کسانی که از یکجایی بهجای دیگر هجرت میکنند گروههای جهادی مصطلح نیست آنها نقش جریان ساز رادارند. بلکه منظور همان مردمی هستند که دارند از خدمات بهرهبرداری میکنند. هزاران پروژه مرتبط با آبخیزداری فقط در بخش عمران باید انجام شود و قیمت تمامشده این پروژهها در صورت واگذاری به پیمانکاران حداقل سه الی چهار برابر صورتی میشود که مردم عمان منطقه آن سازهها را بسازند. در چنین صورتی آن سازهها مال خودشان میشود و باید از آن محافظت کنند؛ یعنی در مسئله مردمی سازی حتی اگر بحثهای معنوی را هم کنار بگذاریم و فقط دودوتاچهارتای اقتصادی کنیم میتوانیم خیلی از گرهها را در کشور توسط مردم حل. کنیم شما فرض کنید در فراگیری کرونا بنا بود کادر درمان بهتنهایی و با بودجهای که دائم به وزارت بهداشت تزریق میشد این پدیده را جمع کند، مسلماً موفق نمیشد یا اگر قرار بود که در جنگ تحمیلی فقط ارتش دفاع کند، قطعاً. نمیشدیم این امر مختص به یک دولت هم نیست و اصلاً دولتها بدون واگذاری کار به مردم نمیتوانند کار را جلو ببرند.
آیا همه وزارتخانهها و سازمانهای دولتی به میزان کافی به مسئله مردمی شدن اهتمام دارند و انگیزه لازم برای این کار در آنها دیده میشود؟
در درون دولت اکثر وزارتخانهها به سمت مردمی شدن حرکت کردهاند برای مثال وزارت کشور خودش قرارگاه جهادی راه انداخته و تعدادی کارگروه تشکیل داده است یا مثلاً شهردار تهران برای مسکن قرارگاه جهادی راه انداخته شورای عالی جهاد هم مانع هیچکدام از اینها نیست؛ یعنی نمیگوید که همه این کارها باید در جهاد سازندگی متمرکز شود. اینها رویکرد و عملیات جهادی هستند این همان چیزی است که آقا می. خواهد آقا میخواست همه جهادی شوند و الآن عزمش در بخشهای مختلف دولتی دیده میشود.
البته همه وزارتخانهها دغدغهشان به یک اندازه. نیست این اهتمام در رأس دولت و بعضی از وزارتخانهها وجود دارد اما بعضی از وزارتخانهها هم به این گفتمان اهمیت نمیدهند ما از میزان مراجعات میفهمیم که چقدر در این زمینه دغدغه وجود دارد چون بالاخره میزان دغدغه در یکجایی باید خودش را نشان دهد چند تن از وزرا خودشان شروع کردند به جمعکردن افراد دور خودشان جمعکردن مجموعههای مردمی حتی در استانداران استانداری را داریم همان روزهای اول مسئولیت خود به اردوهای جهادی و جمع بچههای جهادی رفته و جلسه تشکیل داده است همچنین استانداری را داریم که باوجود ابلاغ رئیسجمهور و معاون اول هنوز کمیسیون را هم تشکیل نداده یعنی میتوانیم در میان استانها و وزارتخانهها رتبهبندی کنیم اما در کل اگر همینالان دولت را دستهبندی کنیم از پایان ۸ ساله قبلی و نسبت به دولتهای قبلی در مردمی شدن خیلی جلوتر است.
به نظرتان رویکرد مطلوبی که جهاد سازندگی باید پیگیری کند چیست؟
به نظرم اشتباه است که جهاد سازندگی مانند اول انقلاب مجموعهای شود که مستقیماً پروژه بردارد متولی حوزهای در کشور شود این شکل از کار برای اول انقلاب بود که اوضاع وزارتخانهها و دستگاهها خوب نبود و دولت مستقر نشده بود ولی در نقطهای که الآن هستیم این شورا باید ارتباط مجموعههای مردمی با نهادهای متولی را تسهیل کند تا به یکدیگر متصل شوند شورا باید نقش مفصل را بازی کند و خودش استخوان نباشد که بشکند در این مسیر قوانینی وجود دارد که جلوی دستوپایمان را گرفته است بخشی از این قوانین اداری باید در مجلس حل شود یعنی اهتمام دولت که واقعاً وجود دارد و فقط در حد حرف و شعار نیست تنها بخشی از ماجراست و همکاری دیگر دستگاهها نیز لازم است.
شورا میبایست نهضتهایی را برای حل بعضی از مشکلات کشور تشکیل دهد مانند اول انقلاب که یکدفعه واکسیناسیون انجام میگرفت اتفاقات بزرگی که باید همه باهم بیایند درواقع کارهایی که آن شعار همه باهم که در جهاد سازندگی بود و بعدازآن الحمدالله در بسیج سازندگی حفظ شد در آنها دیده میشود بستر چنین کارهایی در حال شکلگیری است و تا الآن ۱۰ پروژه بزرگ در دولت مطرحشده است و بیشتر هم حول اقتصاد معیشت و اشتغال است که جهاد واسطه شود و اینها را به مجموعه مردمی متصل کند.
فقدان نقشه کلان محرومیتزدایی
برای تکمیل بحث یکی از نکات مهمی که میتوان به آن اشاره کرد، نداشتن نقشه واحد برای محرومیتزدایی در کشور است. درواقع کسی از بالا نگاه نمیکند که مثلاً فلان وزارتخانه چهکار میکند ناگهان میبیند خدمت یک وزارتخانه حاشیه شهر به وجود میآورد شود در منطقهای خانمها وضعیت اقتصادیشان خوب شود و یک گسسته اجتماعی بین خانمها و آقایان اتفاق بیفتد بله اسم این کار را میشود محرومیتزدایی و توسعه گذاشت ولی نمیتوان آن را پیشرفتی همهجانبه دانست خلأ دیگر این است که محلی برای رصد قوانین محرومیت زا وجود ندارد اینها جز موضوعاتی است که انتظار میرود در شورای جهاد سازندگی هماهنگ شود.
جایگاه شورای عالی جهاد سازندگی
حرف ما هم با آقای رئیسجمهور یکچیز بود که در بیان با آن موافقت شده است ولی در عمل باید دید چگونه پیش میرود به ایشان گفتیم که در کشور نزدیک به ۶۰ شورا وجود دارد که بعضی از آنها اهمیتشان از بقیه بیشتر است مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای عالی امنیت ملی آن روزی که شورای عالی جهاد سازندگی جزو ۵ شورای عالی اول کشور شود که رئیسجمهور و وزرا کارهای خود را بر اساس آن تنظیم کنند اتفاق مبارکی رویداده است و آن روز میتوانیم بگوییم که پایکار آمدن گروههای مردمی را تحقق بخشیدهایم.
با توجه به مطالبی که فرمودید و تصویری که ارائه دادید به نظر میرسد هنوز کارهای بسیاری در این حوزه وجود دارد که باید انجام بگیرد بااینحال وضعیت فعلی گروههای جهادی را چگونه میبینید چهکارهایی را برای بهبود این وضعیت پیشنهاد میکنید.
وضعیت فعلی گروههای مردمی که ما این مسئله را در جلسه شورای عالی جهاد با صدای بلند مطرح کردیم یتیم ماندگی است یعنی به این گروهها کار سپرده نمیشود همه آفرین میگویند و حمایت میکنند اما منظور من حمایت نیست بلکه مأموریت سپاری است مأموریت سپاری درعینحالی که هویت مردمی و استقلال آنها حفظ شود.
البته اینگونه هم نیست که الآن طرح جامعی برای اینگونه ماموریت سپاریها وجود داشته باشد کجا این نظام مسائل طراحی میشود که تعیین کند کدام بخش از مشکلات توسط مردم قابلحل است و کجا زیرساختها را فراهم میکند تا گروههای مردمی یتیم نمانند وضعیت به شکلی است که هر کس هر کاری میکند درحالیکه ما باید به این نقطه برسیم که جلوی بچههای ۷ – ۸ ساله راهکار باشد و به آنها بگوییم فلان کار را شما و فلان کار را شما انجام دهید و آنها خودشان را یک طرح جامعتری ببینند یعنی اگر گروهی کار تربیتی میکنند احساس کنند که در این طرح جامع تربیتی حضور دارد و این طرح میخواهد در چند هزار روستا انجام شود.
فرمودید ۱۰ پروژه نهضتی در نظر گرفتهشده است چند نمونه از این پروژهها را میفرمایید؟
کار در حوزه تولید پررنگتر از سایر بخشها است که قسمتهایی از آن رسانهای هم شده است مانند احیای واحدهای راکد و ازکارافتاده تولیدی گروههای احیاگری که راه افتادند و کارخانه به کارخانه کارگاه به کارگاه میروند سر میزنند و موانع کار آنها را درمیآورند که با یا قانونی است یا مالی یا هرچه و برطرف میکنند بخشی از گروههای احیاگر مردمی هستند از دانشگاه شرکتها و مؤسسات اینیکی از آن ۱۰ پروژه است.
آیا امکان دارد آماری از کارخانهها یا کارگاههایی که به این وسیله احیاشدهاند را ارائه بدهید؟
درمجموع عدد خوبی است. درواقع برای شروع خیلی خوب است قبلاً رویکرد این بود که میگفتند آقایان کارخانههای راکد چقدر وام میخواهید بعد بانکها وام میدادند و نتیجهاش این بود که کارخانهها ورشکستهتر و بدهکارتر میشدند یا اینطور بود که وام را میگرفتند به اسم راهاندازی فلان کارگاه یا کارخانه اما آن را خرج کار دیگری میکردند اما الآن گروه احیاگر آسیبشناسی میکند و مثلاً میگوید مسئله این کارگاه ورشکسته بازاریابی است نه سرمایه مسئلهاش قانونی است یا و بر اساس آن راهکار ارائه میدهد.
یکی از آن ۱۰ پروژه مربوط به بخش شیلات است ظرفیت بسیاری در دریای شمال و جنوب ما وجود دارد که شاید یک درصد از آنهم در پرورش آبزیان استفاده نمیشود فقط سواحل مکران ما این ظرفیت را دارد که حدود ۷ میلیون جمعیت در آن مستقر شود بااینکه آنجا به منطقه خشک محروم بیآبوعلف و بدون زیرساخت شناختهشده است این هم یکی از آن طرحهایی است که داریم تلاش میکنیم به آن ورود کنیم کافی است در همین گوگل مپ زوم کنید و سواحل ما را با سواحل عربستان مقایسه کنید میبینید که از یک متر آنهم نگذشتهاند دورتادور آن استخر پرورش ماهی است در مقابل دریای اینجا کاملاً بکر است؛ اخیراً به سواحل مکران رفتیم تا بازدیدی داشته باشیم دو جوان سوار قایق کوچکی بودند آن زمان ایامی بود که نیش ماهی شکار میکردند گفتند در هفته گذشته دو نیش ماهی توانستیم بگیریم پرسیدیم چند فروختید؟ گفتند قیمت دوتای آن ۶۱ میلیون تومان شد. دو جوان در یک هفته ۶۱ میلیون درآمد داشتند. نیش ماهی یک نوع ماهی است که در جنوب کشور وجود دارد و درجا صادر میشود و کل بدن آن تبدیل به نخ بخیه چشم میشود. سعی هم میکنیم که این جنس کارها بهوسیله مردم بومی همان منطقه انجام شود نه توسط بنگاههای بزرگ یا سرمایهداران.
بهعنوان آخرین سؤال آیا کشور را در این زمینه در آستانه جهش میبینید؟
این کار باید مردمی بماند یعنی دولت با تشکیل جهاد سازندگی ذوق نکند و دائم نگوید من این کارها را کردم به هراندازه که دولتها در اخبار بگویند این کار اینها کار ما بوده است جنبه مردمی آن ریزش میکند دوم اینکه دولت باکارهای جهادی مقابله نکند و آن را کمککار خود ببیند نه رقیب خود نباید آن بلایی که بر سر جهاد سازندگی آمد دوباره تکرار شود که وزارتخانهها و نهادها بگویند اینها کار ما است شیلات وظیفه جهاد کشاورزی است و… . اگر دچار این بروکراسیها و دعواها نشویم با همین رویکرد دولت و عزم و امیدی که وجود دارد به نظر به نظر من میشود انتظار داشت که در سال آینده اتفاقات خوبی رخ دهد.