طرح هر شعار و ارایه خط و مشی از سوی تصمیمسازان برای قرارگیری در خط اجرا نیازمند کاتالیزورهایی برای ایجاد ادراک جمعی در جامعه و معطوف ساختن توجهات عموم در بکار بستن آن است. طرح شعار «جهش تولید با مشارکت مردم» ذیل همین قاعده، امکان اثرگذاری خواهد یافت، به این معنا که دستگاههای نرمافزاری حاکمیت، بستر ایجاد درک موضوع، باورپذیری و ضرورتِ راهبردِ جهش تولید با مشارکت مردم را در جامعه و اذهان مردم و مسئولان ایجاد میکنند.
فرهنگ و رسانه با کارکردهای متفاوت دو عامل شتاب دهنده در پیادهسازی جهش تولید با مشارکت مردم است و شاید در دوره کنونی عامل رسانه با ایجاد اثر مثبت یا منفی بر تغییر تدریجی فرهنگ از اولویت برخوردار باشد. رسانه در قواره متنوع، از مطبوعات، فضای مجازی، مالتی مدیا یا فرارسانه و… سهم بیشتری در فضاسازی ذهنی، القای اهداف و برنامهها و تهیه خوراک ذهنی در پذیرش پدیدهها داشته باشد و با ابزارِ تکرار، تنوع و تواتر، اذهان جامعه را به سمت پذیرش یک سیاست رهنمون شود.
اگر فرهنگ را مجموعه رفتار، اندیشه و کنشهای یک فرد در مواجهه با مسایل اجتماع، سیاست، اقتصاد و به طور کلی زندگی بدانیم، از این رو رسانه با ایفای نقشی که در بالا به آن پرداخته شد: میتواند به عنوان تغییر دهنده، سازگارکننده و براندازنده فرهنگ باشد. رسانه در دنیای فعلی با اثرگذاری بر اغلب مولفههای اجتماعی از جمله فرهنگ و ایجاد بستر پیوستاری در اجرای بیشتر سیاستهای کلان ملی، بزرگترین متغیر در ساحت جامعه است و گاهی توان رسانهای در معرفی، پردازش و جانمایی در اذهان جامعه در وضعیت بینظیر قرار دارد. سیاستی مانند جهش تولید با مشارکت مردم در بستر فرهنگ و رسانه ضمن تبیین ارزشهای کار و فعالیت و بالاتر از آن تولید برای رشد اقتصادی و به دیگر بیان ایجاد جهش در تولید برای جبران عقبماندگیها با تکیه بر توان مردم، راهی هموارتر و سودمندتر را خواهد پیمود.
رواج فرهنگ تولید و ارزشگذاری آن در برابر مشاغل کاذب و ایجاد درآمد از راه دلالی و واسطهگری، شکوفایی اقتصاد، استقلال و خودکفایی و حرکت به سوی اقتدار در همه ابعاد اقتصادی را برای کشور فراهم میکند. به طور قطع جهادسازندگی در ابتدای پیروزی انقلاب و تقریبا بیش از یک دهه فعالیت نمونه روشن و آزمون پس داده جهش تولید با مشارکت مردم است؛ هسته اولیه این نهاد انقلابی بر پایه مشارکت تعدادی از دانشجویان خط امام و سپس الحاق بخش بزرگی از مردم به بدنه آن بود.
تشکیلاتی چابک و کارآزموده به دور از تقیدات زاید سازمانی برای انجام کارهای برزمین مانده وارد گود خدمت شد و در یک دگردیسی خارقالعاده به گاه نبرد به عنوان مهندسی جنگ میداندار ایجاد تاسیسات، پل و ابنیه مورد نیاز جبهه شد. سنگرسازان بیسنگر این نهاد، نماد از خودگذشتگی بود و نبوغ بینظیر جهادسازندگی در احداث مستحدثات جنگی و نقش پشتیبانی فنی_ مهندسی آن ابتکار فناورانه موسسان مردمی بود.
شعار جهش تولید با مشارکت مردم تبلوری نمایان در جهادسازندگی داشت تولید این نهاد انقلابی در زمان جنگ، دانش و نیروی ساخت تجهیزات و پس از جنگ، عمران و سازندگی با اولویت روستاها بود و آنچه که کار و تولید خستگیناپذیر را سرلوحه جهادسازندگی میکرد؛ فرهنگ جهاد بود، فرهنگ ایثار و اقدام برای سازندگی، فرهنگ به جنس فعالیت جهادسازندگی شخصیت متمایز بخشیده بود و این ساختار متمایز منابع انسانی ممتاز را برای کارهای ناممکن بسیج میکرد و در هر تگنا و سختی با حماسهی «ما میتوانیم» مشکلات را از پیش پا برمیداشت.
نسخه جهادسازندگی و تاثیر فرهنگ بر روانسازی تشکیلاتی این نهاد در انجام ماموریتها، قابل تعمیم به ساختار سنگین و کاهل اجرایی کشور است و البته با بهرهگیری از ابزار رسانهای، سرعت شکلدهی به ساختارهای فعلی بیشتر هم خواهد شد.