در سال ۱۹۲۸ حسن البنا پدیده اخوان مسلمین در مصر با این نگاه که مصر غربزده دیگر امیدی که به برگشت به قرآن و جامعه دینی ندارد بتواند دوباره یک جامعه دینی بسازد.
این تفکر مورد استقبال مسلمان قرار گرفت و شعبه های دیگری در جهان اسلام ایجاد شد، هر چه از آغاز پدیده اخوان المسلمین گذشت این گروه مجموعه محدودتر شد یکی از دلایل مبانی فکری این گروه بود.
طبق مبانی فکری اخوان المسلمین آنها فکر میکردند پیامبر یک عده ای خاص مهاجرین تربیت کرد به عنوان هسته سخت و آنها کارهای بزرگ را انجام دادند در نتیجه آنها یک جمعیت محدودی با سخت گیری عضو گیریکردند و تصمیم گرفتند کارهای بزرگ را آنها انجام بدهند.
و این هسته سخت واقعا هم کارهای بزرگ انجام دادند، این گردش مالی ۴ الی ۵ میلیاردی صحبتش می شد درست باشد چون توانستند بیمارستان و درمانگاه، مدرسه در مناطق محروم ساختند خدمات جهادی که از جیبشان مایه گذاشتند البته که با هوشمندی کارهای اقتصادی انجام داند و کلی کارگاه کار آفرینی ایجاد و مناطق محروم را محرومیت زدایی کردند.
در ناحیه ها پایینی انتخابی هم موفق بودند در اصناف اخوان المسلمین دارای اقبال عمومی مردم بودند و مردم هم این گروه را دوست داشتند چون به مردم خدمت میکردند اینها پرچم محرومیت زدایی دست گرفته بودند اما جز موارد معدود وارد سیاست نشدند آنها تحت فشار جوان اخوان وارد بحث سیاست شدند.
بعد از این فشارها بود که بعضی از اینها مراد سیاست شدند بعضی وارد مجلس شدند دیر نپاید که حضورشان در مقام دولت به صورت موثر، مرسی که وابسته به اینها دولتش یکسال بیشتر دوام نداشت و ارتش قدرت را به دست گرفت. قمی عنوان کرد: با وجود این گروه کارهای زیادی در جهت محرومیت زدایی و کمک به مردم کرده بودند اما نتوانست قدرت را نگه دارند چون مردم را در این محرومیت زدایی ها مشارکت نداده بودند و این بلای بود سر اخوان مسلمین آمد.
اخوان المسلمین یک گروه محدوده بودند که عموم مردم از اینها خدمت می گرفتند یعنی وقتی مردم مریض می شدند می رفتند درمانگاه خیریه که بچه ها ی جهادی اخوان المسلمین درست کرده بودند ولی خود مردم جزی از این جریان جهادی نبودند آنها مردم جزی از خودشان حساب نکرده بودند.
امام در رابطه با جهاد سازندگی یک تئوری داشت اینکه جوانانی دلسوز و دغدغه مند وقتی میخواهند محرومیت زدایی کنند باید به این شعار توجه داشته باشند«همه با هم» محرویت زدایی کنیم این از یک تفکر ناشی می شد و تفاوت می آفرید.
زمانی که امام می خواست سازمان تبلیغات را تأسیس شود عنوان کردند همه با هم باید تبلیغات را انجام دهند، امام آمدند برای اینکه تبلیغ دین برای همه ساده شود تعریف ساده ای از دین ارائه کردند تا همه بتواند تبلیغ کند دین را اینگونه تعریف کرد اسلام همان شناسند خوبی ها و دوری کردن از بدی هاست و مردم این تبلیغ را می تواند با زبان و یا با عملشان می تواند نشان دهند.
شعار «همه باهم» یعنی امام روی مردم حساب میکرند نه روی یک قشر خاص است حیف است که اینهمه حلاوت و زیبای فقط محدود به یک گروه خاص باشد همه اینها با هم می تواند در زندگی یک بچه مسلمان ایرانی باشد. قمی افزود: کسی که جهاد میکنند یک هویت تبلیغی جهادی دارد و کسی که می خواهد کار فرهنگی تبلیغی انجام بدهد باید جهادی باشد.
در مکتب امام، مادر جهاد، سازندگی است در این مکتب اساسا جهاد و تبیین به هم گره خورده است. یعنی کسی که کار جهادی میکنند باید کار تبیینی هم انجام دهد.
حرکتهای جهادی صرفا منوط به یک حیطه افراد خاصی نیست
ما نباید حرکتهای جهادی را صرفا منوط به یک حیطه افراد خاصی بدانیم بلکه باید نگاهمان را بازتر کرده و از ظرفیتهای تمام اقشار استفاده کنیم.